رهارها، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

بهترین هدیه خدا

نوروز1392

1392/2/7 19:50
نویسنده : مامان مژگان
370 بازدید
اشتراک گذاری

دختر قشنگم

عید اومده ، و ما در کنار هم یک سال جدید دیگه رو آغاز کردیم.امیدوارم این سال جدید هم یک سال پر از موفقیت و خوشبختی برای همه ی عزیزانمون و ما باشه.

دخترم تو این یک سال خیلی تغییر کردی ، خیلی بزرگتر شدی ، تو سال 91 چهار دست و پا رفتن ، راه رفتن ، حرف زدن رو یاد گرفتی و دندونات به جز دندونای نیشت همه در اومد.تغییرات بزرگ و قشنگی بود.با همشون من و بابا کلی ذوق کردیم و خوشحال شدیم.

خدارو شکر که با وجود تو ،خوشبختی بزرگی نصیب ما شد .امیدوارم همیشه سلامت و خوشحال و خوشبخت باشی و مایه افتخار ما.

امسال عید نتونستیم بریم مسافرت.فقط 2 روز قبل از سال تحویل،رفتیم خونه ی پدرجون ،حدود 10روز اونجا بودیم ،بعد برگشتیم تهران که عمه مریم و خونوادش اومدند خونمون و ما با اونها رفتیم کرج . سیزده به در رو، همه با هم ،تو یه پارک جنگلی تو کرج گذروندیم.

فردای 13 به در ، برگشتیم خونه ی پدرجون، واسه مراسم ولیمه پدرجون و مادرجون که روز 15 فروردین بود .ساعت 6 صبح جمعه روز 16 فروردین برگشتیم خونه.

به این ترتیب یه تعطیلات خیلی طولانی و خوب رو پشت سر گذاشتیم.  

اینم عکس های نوروز

 

 

 

وروجک مامان داری چی کار میکنی؟

 

 

 

 

 

اینم جنگلی که از راه روستای چپی راه داره.خیلی جنگل زیباییه. 

دایی محسن و دختر نازم. 

آهای خانوم کجا کجا؟ 

 

توپت رو گرفتی داری از دست کیان فرار می کنی؟امان از دست شما دو تا!!! 

 

دخترم و ایلیا مشغول خوردن هله هوله! 

 

 

ملا رها بابایی!!! 

قیافشون رو نگاه کن!! 

فرشته کوچولوی من وقتی که خوابه. 

 

اینم رهاجون مامان و باربد کوچولو و باران جون.(بچه های پسردایی مامان)خیلی نازید .وقتی اومدند خونه ی مادرجون، رفتید تو حیاط کلی

توپ بازی کردید.دیگه دوست نداشتند برند. 


 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابای رها
25 فروردین 92 16:35
سلام و تشکر فراوان از گنج بزرگ زندگیم

ممنون از وقتی که می ذاری و خاطراتمون رو موندگار می کنی.

سال 91 با تمام مشکلاتش برای ما سال خوبی بود به امیدایـنکه سال 92 بهتر باشه

ممنون همسر عزیزم.من هم امیدوارم سال 92 سال خیلی خوبی برای همه باشه.