هورررااااا دخملم 2ساله شد
عزیز دلم، دختر قشنگم تولد دوسالگیت هم رسید.عزیزم تولدت مبارک .از خدای مهربون ممنونم که دختر نازم رو بهم داد.باورم نمیشه دوسال از روز به دنیا اومدنت می گذره.چقدر زود گذشت انگار همین دیروز بود .لحظه لحظه ی به دنیا اومدنت رو به خاطر دارم.بزرگ کردنت خیلی سخت بود اما خیلی خیلی شیرین . اولین باری که شیر خوردی ،اولین باری که بهمون لبخند زدی،اولین باری که غلت زدی ،اولین باری که سینه خیز رفتی ،اولین باری که راه رفتی و اولین کلمه ایی که گفتی .حالا واسه خودت خانمی شدی، کلی حرف می زنی، شیطنت می کنی .قربونت برم برا بهترین ها رو آرزو می کنم.امیدوارم همیشه خوشبخت و خوشحال و سلامت باشی.
امسال موقع تولدت خونه ی عمه مهناز بودیم.البته رفتنمون یه دفعه ایی شد و گرنه تولد مفصل تری می گرفتیم. به هرحال به یه کیک و شام بسنده کردیم. کلی با پارمیدا و پرهام بازی کردید و کلی هم با پارمیدا دعوا می کردی.پارمیدا رو صدا می کنی :پارتا.خیلی هم قشنگ و ناز تلفظ می کنی.
امان از دست تو اصلا تو دوربین نگاه نمی کنی. قیافه پارمیدا رو نگاه! منتظره که کیک رو ببره.
وقتی تو وپارمیدا بادکنک ها رو دیدید دردسرهای ما هم شروع شد . کلی سر بادکنک با هم جنگیدید.تو هم یه بادکنک رو با اینکه پاره شده زیر گردنت قایم کردی تا اون نگیره.خیلی وروجکی!!!!
اینم پرهام مهربون که کلی هوای خواهراشو نگه می داره.
این دامن خوشگل رو هم عمه جون واسه پارمیدا دوخته !البته قول داده یه لباس خوشگل هم واسه دخمل من بدوزه.
اینم کیک تولد دخترم که وقت نشد سفارش بدیم رفتیم کلی گشتیم تا یه کفشدوزک خوشگل پیدا کردیم.