عکس های رها سری بیست و سوم

چند تا عکس با کلی تاخیر

چون رها خانوم اصلا تو دوربین نگاه نمی کنه عکس گرفتن ازش

یه کار خیلی سخته.

دخترم و ماشین هاش که خیلی دوسشون داره.

همش هم دوست داره اونها رو کنار هم بچینی

نگاه کن چه بلایی سر صورتت آوردی؟

مامان ساندویچت کوچیک نیست؟

اینم تولد باباجون که به اتفاق خونواده مامان رفتیم

پارک و یه تولد کوچولو گرفتیم.

بابای مهربون تولدت مبارک.

دخترم بی صبرانه منتظره که شمع ها رو فوت کنه.

تمام تولد رو به خاطر همین دوست داره.

اینم جیگر عمه ، تمنا خانوم گل.

خیلی خیلی دوست دارم عمه جونی.

تولد خواهرجون صبا که دخترم کلی رقصید .

همش هم می گفت "آهنگ تولدت مبارک "رو بزار

خاله قربون اون چشمای نازت و قیافه ماتت بره وروجکم.

موش  موشی من.مامانی خیلی عاشگته(به قول خودت).

دخترم داره تو عروسی قاسم آبادی می رقصه .

خیلی هم قشنگ می رقصه.

قیافشو. این ادا رو وقتی در می آری که بعدش میگی

" می خورمت".

عروسی پسردایی مامان که دخترم هم خیلی بادوستاش

بازی کرد هم کلی رقصید.قربون اون ذوق کردن برم.

قیافشو!!! تو سلطان ادا در آوردنی.

قربون خنده های قشنگت، فلفل خانوم .

امیدوارم همیشه از ته دل بخندی.

اینجا نمی خوای ازت عکس بگیرم این ها هم نتیجه اش شده.