عکس های سری بیست و ششم
12 اسفند 1393 پسرم اینجا 4 ماه و 5 روزه ست.
خواهرجون رها عروسکش رو آورده کنار داداشی تا بخوابه،
پسرم هم از دیدن عروسک هیجان زده شده.
قربون خنده هات بره مامان.این عکس ها پشت سر هم گرفته شده
تا خنده های زیبای پسرم ثبت بشه
معدود عکسی که ما تو پارک از رهاخانم تونستیم بگیریم.
22اسفند 1393 ایشالله دوماد بشی پسر نازم.
رها خانمم که از دوربین فراریه.
این یه درخت خیلی قطوره که تو شکافش یه آدم بزرگ هم می تونه بره.
مرداب بسیار زیبا و طبیعت بکر روستای قادیکلا
پسرم در حال گاز زدن به دندونیش.خیلی هم عصبانیه.
قربون اون اخم مردونت برم.
پسرم نشسته با باباجون پای سفره و منتظر غذاست.
(رهام: پس این غذای ما چی شد؟ ما گشنمونه)
رهام بربری خور!!!
26 فروردین 1394 بازم بهار زیبا اومده حالا همه جا بوی بهار نارنج
و شکوفه میده.این عکس های خونه پدرجونه که تو بهار خیلی قشنگه.
قربون خنده هاتون برم.هر سه تاتون عشق من هستید.
دیگه من بدون شما معنی ندارم.
بابای قدرتمند ما خیلی دوست داریم.
پارک سراج و پل معلقش 27 فروردین 1394
لپ لپی مامان
به قول رها من عاشگتم
اینم اولین نشستن پسرم.با کمک چند تا بالشت.29 فروردین 1394
پارک تلار
رهاجون مامان و ترامپولین.اینقدر دخترم با خوشحالی فریاد می کشید
که کلی مشتری براشون جمع کرد.