تولد باباجون
13 مرداد 1391
عسل مامان،تولد بابا مصادف شده با شب قدر.واسه همین من تصمیم گرفتم که یک هفته زودتر واسش تولد بگیرم.دوستای بابا رو دعوت کردم ولی همه چیز رو از بابا مخفی کردم به همه گفتم که بابا چیزی نمی دونه.می خوام براش سورپرایز بشه.
بالاخره روز جمعه رسید .من خیلی خیلی کار داشتم (با اینکه خیلی از کارهام رو روز قبل انجام داده بودم. ).باید جوری آشپزی می کردم که بابا شک نمی کرد.واسه همین مجبور شدم وقتی تو و بابا خوابیدید کارام رو انجام بدم.
با اومدن خاله سمیرا و عمو محمد ،وقتی بابا کیک رو دید شک کرد واسه تولدشه.ولی هنوز نمی دونست کلی مهمون داریم تا بالاخره یک ربع قبل از اومدن مهمونها ، همه چیز رو فهمید.خیلی سورپرایز شد.
شب خیلی خوبی بود.خیلی خوش گذشت.امیدوارم تولد 120 سالگی باباجون مهربون رو جشن بگیریم.
باباجون ما خیلی دوست داریم.تولدت مبارک.
اینم محمد مهدی از بس که بابا رو دوست اره انگار به بابا چسبونده بودنش.