رهارها، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

بهترین هدیه خدا

عکس های رها سری سیزدهم

  دخترم داره تو باغ پدر جون اینور و اونور میره     اینم دختر من که هرجا آب ببینه باید آب بازی کنه، حالا به هر قیمتی!! اینم دخترمه که ویولون خواهرجون رو گرفته و می خواد بنوازه.   جمعه رفتیم دماوند.هوا خیلی خوب بود برخلاف تهران که خیلی گرمه.          ...
14 مرداد 1392

کیارش عشق خاله!!!

نی نی مون به دنیا اومد.هوراااا . کیارش عسل خاله روز سه شنبه 25 تیر به دنیا اومد و با اومدنش کلی خوشحالی برامون آورد. خداجون ممنون که یه نی نی ناز دیگه بهمون دادی.           از دست رها نذاشت یه عکس درست وحسابی با نی نی ازش بگیرم . یه ذره خیلی کوچولو دخملم به نی نی حساس بود.وقتی من یا بابایی بغلش می کردیم،دخترم زودی می اومد بغلمون .(در حالیکه ما فکر می کردیم مشغول بازیه و اصلا به چیز دیگه ایی توجه نمی کنه!! در حالیکه دخترم زیر چشمی ما رو درنظر داشت.)          اینم عکس های سد لار که با خونواده ی عمه مهناز رفتیم. دخترم هم همش به باباش چسبیده بو...
12 مرداد 1392

دارآباد و موزه هفت چنار , بوستان آب و آتش

  عسل مامان ، پنج شنبه (6تیر)که از شمال برگشتیم خواهرجون صبا و خواهری غزل هم باهامون اومدند.چندروزی مهمون ما بودند.جمعه با هم رفتیم موزه هفت چنار بعدش واسه ناهار رفتیم دارآباد تا غروب اونجا بودیم .خیلی خوش گذشت. موزه خیلی قشنگ بود.البته من و بابا قبلا هم رفته بودیم اما باز هم برامون جالب بود. دخترم داره به قو و اردک و غاز و کلی پرنده ی دیگه نگاه می کنه و می گه:کوکو کوکو اینم یه طاووس قشنگ.  آقا شیر رو نگاه کن.مامانی نمی ترسی؟دخترم چقدر شجاعه!!!      رها:مامانم گفته به من دست تو دماغم نکنم!!!! اما من به کار خودم ادامه   می دم...  این عکس ها رو من با...
17 تير 1392

عکس های رها سری دوازدهم

  مامانی ما تعطیلات 14 و 15 خرداد رو رفتیم شهرضا خونه آرشام. روز سه شنبه ساعت 5صبح حرکت کردیم و ساعت11 رسیدیم اونجا.خداروشکر تو همش تو خواب بودی. البته تا اصفهان. چهارشنبه رفتیم اطراف باغ دهاقان و سمیرم.خیلی هوا اونجا خوب بود.باغ هاش پر از گل های وحشی و شقایق بود.پنج شنبه هم رفتیم جاهایی از اصفهان رو دیدیم. اینم عکس های این چند روز.البته مگه گذاشتی یه عکس درستو حسابی ازت بگیرم!!!!            اونجایی که نشسته بودیم آب داشت واینم یعنی اینکه ما تمام مدت 4چشمی باید می پاییدیمت تا نری طرف آب             &nbs...
21 خرداد 1392

عکس های رها سری یازدهم

دختر ناز مامان.از دیروز تا حالا داری اتفاق مهمی رو تجربه می کنی.دارم تو رو از شیر می گیرم.خیلی استرس داشتم فکر می کردم خیلی اذیتم می کنی.اما تا حالا که عالی بودی.فکر می کردم شب نتونم بخوابونمت.اما خیلی آروم اومدی بغل مامان و برات قصه ی روز به دنیا اومدنت رو گفتم تا خوابیدی.خدارو شکر اصلا هم بهانه نگرفتی و واسه شیر خوردن هم بغلم نیومدی.وقتی بهت گفتم تلخ شده ،فقط تا ظهر دیروز اومدی وامتحان کردی، از دیروز بعدازظهر تا حالا دیگه اصلا سراغش هم نیومدی.خیلی نگران بودم خدا رو شکر از این تجربه ی بزرگ سربلند بیرون اومدی و خوب این موضوع رو پذیرفتی.نشون دادی چه دختر قوی ومقاومی هستی.یه دنیا دوست دارم. دخترم در حال خاک بازی تو جنگل سرخه حصار &...
7 خرداد 1392

عکس های نوروز رها

  دخترم در حال بازی با حباب .عاشق این بازی هستی.خواهری غزل برات درست می کنه و تو هم اونا رو می ترکونی، همین الان که این عکس رو دیدی داری حباب رو از روی صفحه ی لپ تاپ می ترکونی!!!                                     دخترم درحال چیدن قاصدک   تقدیم به دخترم     ...
24 فروردين 1392

عکس های رها سری نهم

  دختر نازم آماده شده که بره مهمونی.     دختر گلم ،دوست پیدا کردی؟قربونت برم.       آخه اینجوری میشینن رو تاب ،امان از دست تو. داری از تاب می ری بالا،وروجک نمی گی می افتی؟ inam ye doste dige دخترم نانچیکو کاره!قربونش برم. رفتی تو جعبه چیکار؟قیافشو!شیطنت از چشمات می باره.               ...
28 اسفند 1391