رهارها، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

بهترین هدیه خدا

دارآباد و موزه هفت چنار , بوستان آب و آتش

1392/4/17 13:50
نویسنده : مامان مژگان
394 بازدید
اشتراک گذاری

 

عسل مامان ، پنج شنبه (6تیر)که از شمال برگشتیم خواهرجون صبا و خواهری غزل هم باهامون اومدند.چندروزی مهمون ما بودند.جمعه با هم رفتیم موزه هفت چنار بعدش واسه ناهار رفتیم دارآباد تا غروب اونجا بودیم .خیلی خوش گذشت. موزه خیلی قشنگ بود.البته من و بابا قبلا هم رفته بودیم اما باز هم برامون جالب بود.

دخترم داره به قو و اردک و غاز و کلی پرنده ی دیگه نگاه می کنه و

می گه:کوکو کوکو

اینم یه طاووس قشنگ. 

آقا شیر رو نگاه کن.مامانی نمی ترسی؟دخترم چقدر شجاعه!!! 

 

 

رها:مامانم گفته به من دست تو دماغم نکنم!!!! اما من به کار خودم ادامه  

می دم... 

این عکس ها رو من با گوشی خواهرجون گرفتم دستم لرزید و همش تار شد 

 

 

 

باز تو یه حوض آب دیدی و طبق معمول مشغول آب بازی شدی .موندم چرا اینقدر عاشق آبی. 

 

باید نگهت دارم تا نیفتی .امان از دست تو ،وروجک. 

ای وای دخترم پا تو کفش مامان کرده.قربونت برم عاشق اینکاری.همش می خوای ادای مامان رو در بیاری.

 

 

الان رها داره می خنده یا داره گریه می کنه؟؟؟؟  

اینجا دارآباده .خیلی هوای خوبی داره.من که خیلی دوسش دارم 

 

 

دخترم داره تخته نرد بازی می کنه .همشم می خواد جفت شیش بیاره. 

رها در حال تکون دادن تاس تو دستش واسه آوردن جفت شیش 

اینم پارک آب وآتش.خیلی قشنگ بود فقط حیف چون وسط هفته رفتیم آتیشش رو روشن نکردند. 

اینم همون پلی که از روی بزرگراه همت رد میشه و به پارک بغلیش

می رسه.خیلی جالب بود.تو،هم داری کار نمایشی دوچرخه سوار ها رو

نگاه می کنی . 

 

 

 

 

 

اینجا هم وسایل ورزشی رو دیدی و می خوای بری ازش بالا. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان شایان
14 تیر 92 17:51
رها تو هم مثل شایان نگاه دوربین نمیکنی! امان از دست شما وروجکها که میخواید عکسهاتون طبیعی باشه