رهارها، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

بهترین هدیه خدا

شیرین کاری های رها خانوم2

1391/6/25 18:13
نویسنده : مامان مژگان
250 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمل ناز مامان

                           

 یک سال گذشت و تو این یکسال چیزهای زیادی یاذ گرفتی که با هر کدومش ،کلی ما رو خوشحال کردی. می خوام چند تا از این کارهات رو بنویسم تا هروقت که می خونم از یادآوریشون هم لذت ببرم.

دختر قشنگم، لامپ می بینی بهش اشاره می کنی و می گی: آمپپپ. (حرف پ رو می کشی)

انگشتت رو به نشانه ی کلاغ پر می ذاری پایین و می گی : پ(pa) و وقتی به رها پر می رسیم می دونی که باید دست بزنی.خیلی کارهات بامزه ست.

اسباب بازی ببینی، اشاره می کنی بهشون و می گی :ابیییی(abiii)

محصل

چند روز موبایل و تلفن رو بر میداری و می ذاری رو گوشت و ادای حرف زدن رو در می آری و می گی:ابیییی.

هر جا که بریم و تلفن ببینی می ری دکمه ی بلندگو رو فشار می دی ، چون می دونی تو همه ی تلفن ها دکمه ی نارنجی رنگ دکمه ایی که صدای بوق می ده.اصلا هم تلفنی که از پریز کشیده باشه رو قبول نداری ، چون صدایی نمی ده.قربون اون هوشت برم.

وقتی بهت بگیم خاله کو؟ دستات رو به نشانه ی نبودن می گیری بالا و می گی :نیسسس.

موقع خداحافظی هم با دستای کوچیک و نازت بای بای می کنی و می گی : بای بای

                               محصل

کافیه یکی بخواد از خونه بره بیرون و بهت بگه بیا بریم .می دویی بغلش و بای بای می کنی که بری.قربونت برم که اینقدر بیرون رفتن رو دوست داری.

دستمال آشپزخونه ی مامان رو بر می داری و شروع می کنی به پاک کردن گاز و ....قربون دختر کاری خودم برم.

البته یه کار خطرناک یاد گرفتی . دست به دکمه های اجاق گاز می زنی و اگه روشن باشن خاموش می کنی.دیگه جرات ندارم وقتی اجاق گاز روشنه بذارم از جلو چشم دور شی و بری تو آشپز خونه.

وقتی یه قابلمه می بینی بهش اشاره می کنی و می گی :غغغغ .(مخفف داغه)

 وقتی غذا می خوری می گی : به به.

                                                محصل

از وقتی که چهار دست و پا می ری ، تو چند مسافرت اخیرمون اصلا تو ماشین نمی شینی مگر اینکه خواب باشی. ما هم واسه ساکت نگه داشتنت ،برات موسیقی مورد علاقه ات رو می ذاریم.وقتی می شنوی کاملا ساکت می شینی و بعد از هر موسیقی می گی : به به . نازتو بخوره مامان.

وقتی دعوات می کنم (البته دعوا که نه فقط یه کم صدامو بلند می کنم) اونقدر بهم نگاه می کنی تا بخندم و به کارت ادامه می دی.یعنی تو هم فهمیدی مامان چه زود خندش می گیره و عصبانیتش فروکش می کنه.

                                              محصل

تا حالا چهار قدم می تونی راه بری ولی سریع می شینی. هنوز می ترسی.ولی خوب وامی ایستی

خیلی خیلی وروجک شدی .همش باید باهات بازی کنیم.یا یه برنامه ایی مثل کارتون و تبلیغ نگاه کنی تا آروم یه جا بشینی.همش باید تو رو بپام  تا خدایی نکرده اتفاقی برات نیوفته.

خودت می ری کشو رو باز می کنی و با آواز خوندن وسایل کشو رو می ریزی بیرون. آخه شیطونک، موقع خراب کاری واسه خودت آواز می خونی؟!

                                        محصل

علاقه ی زیادی به وسایل مکانیکی داری.کافیه بابا بخواد یه چیزی رو درست کنه، تو زودتر پیش قدم می شی و پیچ گوشتی دستت می گیری .قربونت برم که به وسایل واقعی اینقدر علاقه مندی.

وقتی بهت می گم بوس بفرست دستت رو می ذاری رو دهن می مامان و بوس می فرستی.

                                              محصل

تازگی ها علاقه ی زیادی به کلید یا سوییچ ماشین پیدا کردی. و دقیقا می دونی سوییچ رو باید تو قفل ماشین فرو کنی. باباجون بهت یه کلید و قفل داده تا خودت رو با اون مشغول کنی .انصافا هم خوب مشغول می شی.

تو ماشین که می شینیم اولین کاری که می کنی سوییچ رو فرو می کنی تو قفل ماشین.بعد دست به دنده می زنی ولی نمی تونی تکونش بدی .بعد هم داشبورد رو باز می کنی.اگه رو صندلی راننده بشینی فرمون رو هم حرکت می دی. یعنی از همین الان علاقه ات رو به رانندگی نشون دادی.

 شیرین کاری هات خیلی زیاد شده ، نمی تونم همشون رو بنویسم به همین قدر اکتفا می کنم.

محصل

امیدوارم همیشه در پناه خداوند مهربون و در کنار من و بابا سالم و تندرست و خوشبخت و خوشحال باشی.همیشه برات بهترین ها رو آرزو می کنیم. ما همیشه عاشقتیم و واسه خوشحالی و خوشبختی تو هر کاری می کنیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان يزدان
25 شهریور 91 12:09
سلام رها جون.
به وبلاگ يزدان هم سر بزن و عكس هاي تولدش رو ببين.


حتما.ممنون که به ما سر زدید
مامان شایان
29 شهریور 91 18:47
ماشاا... چه دختر شیطونی شده.خدا حفظش کنه
هستی تک
1 مهر 91 17:21
خدا کوچولوی ملوست رو برات حفظ کنه..ماشااا..گوله نمکه.


ممنونم لطف کردید که به ما سر زدید
هدی مامی پرهامی
7 مهر 91 20:18
آفرین به شما که انقدر باهوشی