رهارها، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

بهترین هدیه خدا

شمال و جشن تولد

1391/6/17 17:11
نویسنده : مامان مژگان
207 بازدید
اشتراک گذاری

قند و عسل مامان

من وتو به اصرار باباجون یکشنبه 5 شهریور با دایی داود رفتیم شمال. تا آخر هفته بابا بیاد پیشمون و واست یه جشن تولد خونوادگی بگیریم.

از پنج شنبه خاله سمیرا و خواهری ها مشغول تزیین اتاق شدند. حدود ظهر جمعه با اومدن همه ی دایی ها و خاله ها و دایی و دختر دایی و مادربزرگ مامان، جشنمون شروع شد.یه جشن صمیمی ،نه خیلی بزرگ،اما گرم و شاد.خیلی بهت خوش گذشت.همش می خندیدی.کلی از دیدن بادکنک ها ذوق زده شدی. موقع آوردن کیک، فشفشه ها رو روشن کردیم. چشات از خوشحالی و تعجب گرد شده بود.سه تا کلاه واسه تو ، ایلیا و کیان گرفته بودیم تا تو سرتون بذارید. وقتی شمع ها رو فوت کردیم. دوبار دیگه هم روشن کردیم تا ایلیا و کیان هم فوت کنند. حتی کیک رو ،اونها هم بریدند.

 کلی هدیه های خوشگل گرفتی و با دیدن اونها شروع به بازی کردن باهاشون کردی. 

خلاصه روز خیلی خوبی بود. عزیز دل مامان ، امیدوارم تولد های زیادی برات جشن بگیریم و در کنار هم سالهای خوبی رو بگذرونیم.

از صمیم قلب برات بهترین ها رو آرزو می کنم. امیدوارم به همه ی آرزوهات برسی.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان شایان
20 شهریور 91 4:01
تولدت مبارک رهاجون.ایشاا... 120ساله شی.چقدر بادکنک داری خوشگل خانوم


ممنون عزیزم لطف کردی.