خاطره ی روزانه
24 مهرماه 1391
عسلم،کلاس های مامان شروع شده.حالا دیگه باید هفته ایی سه روز برم سرکار و تو هم پیش خاله فاطی بمونی .روزای اول خیلی سخت بود ولی حالا دیگه خیلی بهش عادت کردی.دیگه خیال من هم راحت شده.باهم بازی می کنید میخوابید غذا می خورید و کارتون نگاه می کنید.
عزیزم راه رفتنت خیلی خوب شده.تقریبا دیگه چهار دست و پا نمی ری و همش راه میری.چند روزی هم میشه که می تونی بدون کمک وایسی وراه بری یا خم شی و یه چیزی برداری و راه بری.من خیلی خوشحالم.حالا دیگه می تونیم بریم بیرون ، به پاهات کفش بپوشونم و دستت رو بگیرم و راه بری.باورم نمیشه اینقدر زود بزرگ شدی.حالا دیگه تصور زندگی بدون تو غیر ممکنه.خدایا شکرت بابت دختر نازم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی