رهارها، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

بهترین هدیه خدا

شمال و دندون در آوردن

1391/8/21 21:16
نویسنده : مامان مژگان
181 بازدید
اشتراک گذاری

دختر ناز و قشنگم

سه شنبه به همراه بابا و خاله و عمو اومدید دانشگاه دنبالم و رفتیم خونه ی مادرجون.بچه ها خیلی منتظرت بودند. خیلی وقت بود که ندیده بودیمشون و اونها هم بی صبرانه منتظرت بودند. خیلی تو این چند روز بازی کردی می رفتی تو حیاط و این ور و اون ور می دویدی.هوا هم که عالی بود. وقتی برگشتیم تهران.مدام بهونه ی بچه ها رو می گرفتی.همشمی رفتی بغل بابا تا اون ببرتت بیرون. به سختی خوابوندمت.

جمعه صبح که خونه ی مادر جون بودیم دیدم 4 تا دندونت با هم در اومد.دو تا دندون پایین ، یه دندون بالا و آسیاب بالا. بمیرم برات که این همه دردکشیدی.

بچه ها بهت یاد دادن که وقتی می گن 1 ، 2 بگی سه .صدات رو هم نازک می کنی و می گی .خیلی بامزه میشی.اینم یک عکس در حالیکه داری میگی سه.

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

هدی مامان پرهام
24 آبان 91 12:48
آفرین دختر ناز ما مرواریدهای جدیدت مبارک
مامان شایان
1 آذر 91 11:45
مبارک باشه رهاجون.


ممنون عزیزم
بابای رها
8 آذر 91 14:25
سلام مامانش . چرا عکسای راه رفتن دخترم رو نذاشتی ؟ می دونم خیلی سرت شلوغه ، تدریس دانشگاه ، کار خونه ، رفت و آمد ، از همه بدتر و سخت تر ، شوهر داری . ولی بازم دمت گرم که می رسی و اینارو می نویسی . یاد بوعلی سینا افتادم که استادش بهش می گفت : تو این کتاب را سه شبه نوشتی و من نتوانستم سه هفته ای بخوانم .
راستی ، دختر خوبم ، قدر مامانت رو بدون که بزرگترین دارائی ما دوتاست ....

ممنون باباجون مهربون
خاله ی رها
11 آذر 91 17:50
عاشقتم .قربون اون خندهات شم. صد آفرین به بابای رها با کلام شیواش
خاله سمیرا
14 آذر 91 18:05
عاشششششششششقتم
زیباترین دختر دنیا


ممنون خاله جون
پرهام
26 آذر 91 14:10
دندونات موش بخوره