18ماهگی
دختر گل مامان شده یک سال و نیمه.نمی تونم بگم که این مدت چطور
گذشت،اما بهترین روزهای زندگی من و باباجون با حضور تو ، رقم خورد.
من به خوذم می بالم که دختر ناز و باهوشی مثل تو دارم. و از خدا بی نهایت
سپاس گذارم که این فرشته کوچولو رو به ما داده،امیدوارم لایق و شایسته
داشتن تو باشیم.
عزیز دلم بردمت کنترل قدو وزن،خدا رو شکر همه چی خوب بود.
نمودار رشدت صعودی بود.قد: 82cm وزن: 10.5 کیلو خداروشکر.
دخترم کلی کلمه های جدید یاد گرفته و دایره لغاتش داره هر روز بزرگتر از
روزهای قبل میشه.دیگه خیلی از کلمات رو می تونی بگی ،اما هروقت خودت
دوست داشته باشی ، نه هر وقت که ما بخواهیم.
اینم قسمتی از دایرت المعارف رها بانو!!!
تاب تاب ابوسی ، ن آزی : یعنی تاب تاب عباسی نندازی (خدا منو ،رو هنوز
نمی تونی بگی).
ابو سلا: یعنی الو سلام.
اوجه: یعنی گوجه
سیر: شیر
شعر یه توپ دارم قلقلیه رو برات می خونم به آبی که میرسم می گی :آهی.
از یک تا 10 فقط چهار و هشت و نه رو نمی گی بقیه رو یاد گرفتی.
بهت I LOVE U یاد دادم اما مدل خودمون. من میگم I تو هم دستات رو شکل
قلب در می آری و بعدش میگی U.
دایی تازگی ها این کلمه رو یاد گرفتی.
کوکو : یعنی مرغ و خروس.یا وقتی بهت می گم خروس چی می گه.
وقتی بهت می گم هاپو چی میگه ، میگی: هاپ هاپ.
به جو جه ها هم می گی : جی جی.
به چشم می گی :چش و به ابرو هم می گی :
وقتی می خوای برات نقاشی بکشیم میگی : چش چش ابو یعنی : برام
چشم چشم دو ابرو بکشید
یا می گی گووول : یعنی برام گل گل گل از همه رنگ بخونید و برام گل بکشید
(البته اینا رو باباجون بهت یاد داده).
خلاصه مثل قند و عسل شیرین شدی.البته یه کارهایی هم یاد گرفتی زیاد
خوب نیست مثل ، یاد گرفتی چطور با گریه چیزیکه می خوای رو به دست
بیاری و این یه کم بده!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی