انگلیسی حرف زدن رها
دختر مامان یه مدته خیلی به انگلیسی توجه ویژه ایی نشون میدی. می آی پای لپ تاب و می گی و میشینی بغلم ، دست مامان رو می ذاری رو موس .اینا یعنی اینکه برام skill word بذار .اینقدر از نگاه کردن بهش لذت می بری که باور کردنی نیست.
علاقه ات به انگلیسی اونهم در این حد عجیبه.دیگه وقتی می خوای بخوابی برات skill می ذارم می خوابی (بدون اینکه ذره ایی اذیتم کنی)یا اینکه خودم برات کلمات انگلیسی مثل وسایل خونه ، کارهای روزمره رو می گم تا بخوابی. تا حالا کلی کلمه یاد گرفتی همین الان داری این ها رو می گی و مثل یک شعر تکرار می کنی.
,stand up,sit down,happy,sad,excited,worried,angry,upset,
کلی کلمه هم از magic بلدی .موقعی که برات می ذارم باهاشون همزمان تکرار می کنی مثل :
forest,August,thanks,study,cat,one,two,three,four,blue
و کلی کلمه ی دیگه که من الان یادم نیست.مخصوصا کلمات مجیک رو خیلی زیاد بلدی. باید یه وقتی بذارم اونایی که بلدی رو برات بنویسم.
امروز بهت یاد دادم بعد از غذاخوردن بگی : دست درد نکنه و الهی شکر. خیلی هم خوب تلفظ میکنی.کلا مثل یه طوطی شدی هر چی من میگم تکرار می کنی. خیلی از کلمات رو دیگه می شناسی .مخصوصا خوراکی ها و فعل هارو مثل:
وقتی آب می خوری میگی: نریز (البته دقیقا میریزی )، وقتی بیسکویت می خوری می گی : نصفه .یعنی نصفش کن.
وقتی یه چیز از روی زمین بر می داری می گی: کبیفه .البته دقیقا هم می ذاری تو دهنت و منم که با یه جیغ و شیرجه می پرم طرفت تا از تو دهنت در بیارم اما فایده نداره.
می ری طرف فریزر و می گی : بستنی.
موز و سیب زمینی و سیب و خیلی چیزهای دیگه رو دیگه به زبون می آری.
وقتی آب میخوری و آب تو گلوت می پره میگی:نوش. وقتی یه چیزی می خوری میگی: نوش جونت.
تقریبا تمام فعل هایی که به کار می بری از زبون مامانه .در حقیقت داری ادای منو در می آری.قربونت برم.
الان داری شعر بع بعی می گه بع بع رو واسه خودت می خونی.
دارم کم کم بهت تخته نرد یاد می دم تو تاس رو می ندازی و می گی جفت شیش منم مهره ها رو حرکت میدم.
خدارو شکر حالت خوبه.برگشتیم خونه و تو به شیطنت هات ادامه می دی.ما از ناراحتی تو خیلی ناراحت و پریشون میشیم.امیدوارم هیچ وقت رنگ غم و دردو ناراحتی رو نبینی.