شمال
مامانی ، شب چهارشنبه(1391/4/7 ) رفتیم شمال واسه عروسی دختر عمه ی مامان.این عکست واسه قبل عروسیه.
عسل مامان ، دندون دومت هم دراومده.خیلی بامزه شدی وقتی می خندی دندونات مثل مرواریدهای سفید تو دهنت می درخشه.
خاله ماریا و بچه هاش همراه ما اومدند تهران تا چند روزی پیش ما بمونند. وقتی صبح از خواب بیدار میشی و می بینیشون خیلی خوشحالی.یه شب همه با هم رفتیم پارک بازی.اونجا خواهرجون صبا بهت یاد داد ، وقتی بهت میگه ماه کو ؟ تو با انگشتت ماه رو نشون بدی.الان که بهت میگیم لامپ کو؟اون رو هم نشون میدی.قربون انگشت های کوچیکت برم.
اینم عکس های پارک.
قربون دختر شجاع خودم برم که اصلا نمی ترسه.
داری کشتی رو می رونی خوشگلم.از همین الان علاقه ات رو به این کار نشون دادی.
چه میکنه این ناخدا رها شوماخر مامان.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی