انزلی و دندون سوم
دختر قشنگ مامان ، پنج شنبه 26 مرداد به سمت انزلی حرکت کردیم. رفتیم خونه ی عمه مریم.تا دوشنبه اونجا موندیم. خیلی بهمون خوش گذشت.جاهای جدید و زیبایی رفتیم.غروب پنج شنبه با قایق موتوری رفتیم مرداب انزلی ولی چون تاریک شده بود گل نیلوفر ندیدیم.خیلی خوب بود. تو خیلی خوشت اومد کلی کیف کردی.
جمعه رفتیم جنگل دوران که نزدیکی های خلخال بود.موقع برگشت از جاده ی اسالم برگشتیم خیلی خیلی زیبا بود.تپه های سرسبز که پر از اسب های وحشی بود.روستاهای که تو این تپه ها بود منظره ی فوق العاده زیبایی بهش داده بود. تو یکی از همون روستاها گوسفند تازه رو کباب می کردند.ما هم یه عصرونه ی خوشمزه خوردیم.بعد از یه روز خیلی خوب وقتی برگشتم خونه دیدم دندون بالات در اومده.لثه ی دندون بغلیش هم ورم کرده و آماده در اومدنه.حالا دختر نازم سه تا دندون داره.خیلی خوشحال شدم.پس اون همه بی قراری هات واسه دندون بود.بمیرم برات که اینقدر درد کشیدی.
جاده ی برگشت اسالم.خیلی زیباست.
مامانی ،داری کباب رو با پیاز می خوری؟
مامانی کلی اصرار داشتی خودت کیم بخوری ، این هم نتیجه اش.قربونت بره مامان.
خوشگل مامان، شنبه من و تو ،بابا رفتیم دریا.کلی آب تنی کردیم.خیلی از دریا خوشت اومد.نمی خواستی از آب بیای بیرون.کنار ساحل نشستیم و کلی با شنای ساحل بازی کردیم. خیلی بهمون خوش گذشت. وقتی برگشتیم خونه، بعد از حمام و ناهار ، حدود 3 ساعت خوابیدی.قربونت بره مامان.
یکشنبه با عمه و خونواده اش رفتیم دریا.کلیاب تنی کردیم. بعد رفتیم طرفای ییلاق ماسال. با اینکه انزلی به طرز وحشتناکی گرم بود اما ماسال خیلی خیلی خنک بود .واقعا جنگل زیبایی داشت.طبیعت روستایی و ییلاقش هم حرف نداشت. کلی روحیه مون شاد شد.یه بارون زیبا هم شروع به باریدن کرد که لطافت هوا رو بشتر کرد.واسه شام بابا همه رو تو یه رستوران تو دهکده ساحلی مهمون کرد.باباجون مهربون ممنون که ما رو می بری مسافرت تا بهمون خوش بگذره.
اینم محمد رضای تپل مپل.
مامانی ، داری رو شنای ساحل چهار دست و پا می ری؟خوشت اومده از دریا؟
خدا جون ممنون که این همه طبیعت زیبا آفریدی واسه این که ما لذت ببریم.